کد مطلب:150358 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

حریت و آزادگی
مدرسه ی حسینی همگان را به حریت و آزادگی می خواند، كه تا آدمی به آزادمنشی نرسد و از اسارت نادانی و گمراهی آزاد نشود، به هیچ كمالی دست نمی یابد. حسین (ع) با نهضت و شهادت خود راه آزادگی را بر همگان گشود، چنانكه در زیارت اربعین حضرت حسین (ع) منقول از امام صادق (ع) آمده است:

«و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهاله، و حیره الضلاله.» [1] .

او جان (خون قلب) خود را در راه تو داد تا بندگانت را از جهالت و نادانی و سرگردانی در گمراهی برهاند.



قصد جانان كرد و جان بر باد داد

رسم آزادی به مردان یاد داد [2] .



مادام كه انسان در اسارت وابستگیهای دنیایی و دلبستگیهای نفسانی است نمی تواند به سوی مقصد والایی كه برای آن آفریده شده است سیر نماید. انسان برترین آفریده ی خداوند است و نباید در مرداب پستیها بگندد و در سراب هواها بپوسد، نباید در میان زنگ و ریا متلون شود و نباید نام و نان به اسارتش كشد. انسان مستعد اتصاف به همه ی كمالات است؛ چرا باید به سیطره ی یزیدیان در آید و بندگی غیر خدا نماید و از عظمت خود بیگانه گردد و گوهر حقیقت خویش را به پای سفلگان ریزد و قدر خود نشناسد و فریب دنیا خورد و آخرت خود را به بهایی اندك از دست دهد؟

آنان كه به دعوت حسین (ع) به حریت و آزادگی پشت كردند و حاضر نشدند از


پستیهای دنیا دست بكشند و بر ضد حسین (ع) همدست شدند، خود را تباه كردند:

«و قد توازر علیه من غرته الدنیا، و باع حظه بالارذل الادنی، و شری آخرته بالثمن الاوكس، و تغطرس و تردی فی هواه.» [3] .

آنان كه بر ضد آن حضرت همدست شدند، كسانی بودند كه دنیا فریبشان داد و بهره ی خود را در ازای بهایی ناچیز فروختند و آخرت خود را در مقابل بهایی اندك از دست دادند و بزرگی نمودند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون كردند.

در مقابل اینان كسانی نیر بودند كه دعوت حسین به آزادگی را دریافتند و خود را از اسارت جز خدا رها نمودند و به حق پیوستند. حر بن یزید ریاحی از جمله ی آنان بود. او آن هنگام كه اوضاع و احوال بر حسین (ع) تنگ شد، انتخاب خود را كرد. مهاجرین اوس كه در سپاه عمر بن سعد بود متوجه حال دگرگون حر شد و آن پهلوان رشید را كه از دلاورترین مردمان كوفه بود و در هیچ میدان رزمی نهراسیده بود، لرزان دید. پس بدو گفت: «من در كار تو درمانده ام، تو را چه می شود؟ این چه حالی است كه تو پیدا كرده ای، حال آنكه دلاورترین افراد كوفه ای؟»

حر پاسخ داد: «والله انی اخیر نفسی بین الجنه و النار، فوالله لا اختار علی الجنه شیئا، و لو قطعت و حرقت.» (به خدا سوگند، خود را میان بهشت و دوزخ متحیر می یابم، و به خدا سوگند اگر چه پاره پاره شوم و پیكرم به آتش بسوزم، جز راه بهشت را اختیار نخواهم كرد). آنگاه به سوی حسین (ع) رفت و با حالی زار تقاضای توبه كرد. او نخستین كسی بود كه راه را بر حسین (ع) بسته بود و در مقابل او ایستاده بود، اما اینك خواهان بازگشت به حق بود. حسین (ع) به او فرمود: «نعم یتوب الله علیك.» (آری، خدا تو به تو را می پذیرد). [4] و حر این گونه، خود را انتخاب كرد.

سرگذشت حر، سرگذشت هر انسانی است كه بخواهد آزادگی اختیار كند؛ راه گشاده است، پیش از آنكه فرصت از دست رود.

انسان گرانقدرتر از آن است كه خود را به تباهی واگذارد و حقیقت خویش را به بهایی اندك بفروشد كه كمترین بهای انسان بهشت برین است. امیر مؤمنان علی (ع) همگان را به حریت و آزادگی فراخوانده و فرموده است:


«الا حر یدع هذه اللماظه لاهلها؟ انه لیس لانفسكم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها.» [5] .

آیا آزاده ای نیست كه این خرده طعام در كام (دنیا) را بیفكند و برای آنان كه درخور آنند وانهد؟ جانهای شما را بهایی نیست جز بهشت جاودان، پس مفروشیدش جز بدان.

حر بن یزید ریاحی نمونه ای است نیكو از متربیان مدرسه ی حسینی؛ آنان كه به همراهی با سپاهیان جهل پشت می كنند و به سپاهیان عقل می پیوندند. حر زیستن با آزادگی را، با همه ی سختیهایش، بر گندیدن در برهوت وابستگی، با همه ی وسوسه هایش برگزید، و نشان داد كه این انتخاب برای هر كس كه بخواهد، شدنی است؛ و بحق كه او حر بود.

در روز عاشورا پس از آنكه آتش جنگ شعله ور شد و جمعی كشته شدند، حر حمله كرد و در پی نبردی سخت و قهرمانانه به شهادت رسید. حسین (ع) درباره اش فرمود:

«انت الحر كما سمتك امك حرا فی الدنیا و الاخره.» [6] .

همچنان كه مادرت تو را حر نامید، تو واقعا در دنیا و آخرت حری.

هر انسانی آزاده به دنیا می آید و نام حر بر پیشانی دارد و حق نیست كه جز به بندگی خدا تن دهد. امیر بیان، علی (ع) بدین حقیقت توجه داده و فرموده است:

«و لا تكن عبد غیرك و قد جعلك الله حرا.» [7] .

بنده ی دیگری مباش در حالی كه خداوند تو را حر آفریده است.

تربیت در بستر حریت، بهترین زمینه ی سیر آدمی به سوی كمالات انسانی است و كمال تربیت دینی این است كه انسانها خداوند را از سر حریت بپرستند، نه از ترس آتش و جهنم، و نه به امید حور و نعیم؛ و حسین (ع) بالاترین بندگی را بندگی آزادگان معرفی كرده و فرموده است:

«ان قوما عبدوا الله رغبه، فتلك عباده التجار؛ و ان قوما عبدوا الله رهبه، فتلك عباده العبید؛ و ان قوما عبدوا الله شكرا، فتلك عباده الاحرار، و هی افضل العباده.» [8] .


مردمی خدا را به امید بخشش پرستیدند، این پرستش بازرگانان است؛ و گروهی او را از روی ترس عبادت كردند، این عبادت بردگان است؛ و گروهی وی را برای سپاس پرستیدند، این پرستش آزادگان است.


[1] مفاتيح الجنان، ص 856.

[2] نورالله بن عبدالوهاب مشهور به عمان ساماني، گنجينه ي اسرار، كتابفروشي محمودي، 1369 ش. ص 32.

[3] مفاتيح الجنان،ص 856.

[4] تاريخ الطبري، ج 5، صص 428 -427؛ الارشاد، ص 219؛ مقتل الخوارزمي، ج 2، ص 10؛ الملهوف، ص 160 -159؛ عبدالله بن نورالدين البحراني الاصفهاني، عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآيات و الاخبار و الاقوال، الطبعة الاولي، مدرسة الامام المهدي، قم 1407 ق. ج 17، ص 168؛ شريف بن عبدالحسين بن محمد حسن صاحب الجواهر، مثير الاحزان في احوال الأئمة الاثني عشر أمناء الرحمن، منشورات الرضي، قم: 1363 ش. ص 69.

[5] نهج البلاغه، حكمت 456.

[6] أنساب الاشراف، ج 3، ص 397؛ الأخبار الطوال، ص 256؛ تاريخ الطبري، ج 5، ص 428؛ فتوح ابن أعثم، ج 5، ص 186؛ أبوجعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي (الصدوق)، الامالي، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1400 ق. ص 136؛ روضة الواعظين، ص 205؛ مقتل الخوارزمي، ج 2، ص 11؛ الملهوف، ص 160؛ عوالم العلوم، ج 17، ص 258؛ مثير الاحزان، ص 70؛ با مختصر اختلاف در لفظ.

[7] نهج البلاغه، نامه ي 31.

[8] تحف العقول، ص 175.